جملات جالب
جملات جالب ..عاشقانه...لطیفه...پند آموز..اس ام اس.....
سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:, :: 17:11 :: نويسنده : اشکان

دوستای گل این وبلاگ به وبلاگ زیر انتقال یافت


www.halkhoobeman.loxblog.com

دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, :: 16:15 :: نويسنده : اشکان

 

دفترچه ی کهنه ی من طاقت رفتنت نداشت

                                                     بغض گلمو پاره کرد، صدای تازه ای نداشت

دفترچه ی کهنه ی من برگه ی تازه ای نداشت

                                              درسته که دلش شکست ولی بازم گله نداشت

دفترچه ی کهنه طاقت دوریتو نداشت

                                            رفتو یه گوشه ای نشست طاقت دیدن رو نداشت

دفترچه ی کهنه من قلب تپنده ای نداشت

                                           برگ خودش رو پاره کرد ، جای قدم های تو کاشت

دفترچه ی کهنه من تصویری از شکل تو بود

                                               خط خطی های دست من به یاد چشمانه تو بود

دفترچه ی  کهنه من نقش قشنگ کوچه بود

                                                       صدای مهربون عشق میون سیمای تو بود

دفترچه ی  کهنه من قطر ه ی اشکای تو بود

                                                   چکیدو خاطراتمو با خودش تا آخر دنیا کشوند


 

دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, :: 15:46 :: نويسنده : اشکان

 1- توماس اديسون از تاريکي وحشت داشت


2
- صداي اردک اکو ندارد


3- چشمهاي شتر مرغ از مغزش بزرگتر است


4- مورچه ها نمي خوابند


5- الفباي مردم هاوايي 12 حرف دارد


6- کد کشور روسيه 007 است


7- اگر سر سوسک را قطع کنند براي چند هفته زنده مي مينند


8- ارتفاع برج ايفل در سرما و گرما بر اثر انقباض و انبساط 16 سانتي متر تغيير ميکند


9- آدامس توسط يک فرمانده جنگي اختراع شد

دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, :: 15:22 :: نويسنده : اشکان

حیفه اگه ندونی...چشم‌هاي ما از بدو تولد همين اندازه بوده‌اند، اما رشد دماغ و گوش ما هيچ‌وقت متوقف نمي‌شوند .

حیفه اگه ندونی...هر تکه کاغذ را نمي‌توان بيش از 9 بار تا کرد .

حیفه اگه ندونی...در هرم خئوپوس در مصر که 2600 سال قبل از مبلاد ساخته شده است، به اندازه‌اي سنگ به کار رفته که مي‌توان با آن ديواري آجري به ارتفاع 50 سانتي‌متر دور دنيا ساخت .

حیفه اگه ندونی...اگرتمام رگ‌هاي خوني را در يک خط بگذاريم، تقريبا 97000 کيلومتر مي‌شود .

حیفه اگه ندونی...وقتي مگس بر روي يک ميله فولادي مي‌نشيند، ميله فولادي به اندازه دو ميليونيم ميليمتر خم مي‌شود .

حیفه اگه ندونی...آمريکا تا 50 ميليون سال ديگر دو نيم خواهد شد .

حیفه اگه ندونی...عدد 2520 را مي‌توان بر اعداد 1 تا 10 تقسيم نمود، بدون آن‌که خارج قسمت کسري داشته باشد .
30

حیفه اگه ندونی...برابر مردمي که امروزه بر سطح زمين زندگي مي‌کنند، در زير خاک مدفون شده‌اند .

حیفه اگه ندونی...تنها حيواني که نمي‌تواند شنا کند، شتر است .

حیفه اگه ندونی...شيشه در ظاهر جامد به نظر مي‌رسد ولي در واقع مايعي است که بسيار کند حرکت مي‌کند .

حیفه اگه ندونی...در هر ثانيه بيش از 5000 بيليون بيليون الکترون به صفحه تلويزيون برخورد مي‌کند و تصويري را که شما تماشا مي‌کنيد، بوجود مي‌آورد .

حیفه اگه ندونی...شانس شبيه بودن دو اثر انگشت، يک به 64 ميليارد است .


حیفه اگه ندونی...يک ليتر سرکه در زمستان سنگين‌تر از تابستان است .

حیفه اگه ندونی...قد انسان تا 20، 25 سالگي و گاها 40 سالگي بلند مي‌شود و از چهل سالگي به بعد، قد انسان هر دو سال حدود 6 ميلي‌متر کوتاه مي‌شود .

حیفه اگه ندونی...فقط با از دست دادن يک درصد از آب بدن، احساس تشنگي مي‌کنيم !

حیفه اگه ندونی...دهان انسان روزانه يک ليتر بزاق توليد مي‌کند .

حیفه اگه ندونی...چيتا يا يوزپلنگ سريع‌ترين حيوان خشکي است. او در عرض فقط 3 ثانيه 100 کيلومتر در ساعت سرعت مي‌گيرد.

حیفه اگه ندونی...رکوردي که حتي سريع‌ترين خودروهاي فراري هم نتوانسته‌اند بشکنند .

حیفه اگه ندونی...کرم‌هاي ابرشيم در 56 روز، 86 هزار برابر خود غذا مي‌خورند .

حیفه اگه ندونی...تنها قسمت بدن که خون ندارد، قرينه چشم است .

حیفه اگه ندونی...شتر در 3 دقيقه 95 ليتر آب مي‌خورد

شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 13:32 :: نويسنده : اشکان

 
راننده : دیگه دارم كم كم ریپ میزنم مثل ماشینهای تصادفی شدم اگه همینطوری پیش بره باید برم زیر دست اراقچی قلبمم به روغن سوزی افتاده پدرعشق بسوزه

معلم ریاضی : نمیدنم چرا جواب تمام مسائلم بی نهایت میشه یا بی جواب میمونه هرچی تفریق میكنم جمع میشه هرچی جمع میكنم كم میشه از ضرب كه مپرس آه

مهندس كامپیوتر : ای آنكه مرا دی سی كرده ای و در وجودم ویروس بلاستر 2003 فرستاده ای كی دوباره من را ری پیر خواهی كرد ؟ به فریاد گرافیكم برس

دكتر : چند سالی است كه به زخم مریضانم مرحم میگذارم و از چنگال مرگ رهایشان میكنم ! كو طبیبی كه به زخمم مرحم گذارد و دلم را آزاد گرداند

ساغی : می میدهم و غم كسان میگیرم از لطف تو می كجا غمین میبینم
حالا كه شدم عاشق ودل در بند است می را ز شفا بیچاره ترین میبینم

عینك فروش : اگر روزی بگویم عاشقم بر من نخندید كه شغلم عاشقی دارد فراوان
بسازم بهر هر چشمی من عینك گرفتارم كند چشمی چه آسان

 

شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 13:11 :: نويسنده : اشکان

 
 

با پول میشه خونه خرید ولی آشیونه ، نه!

میشه رختخواب خرید ولی خواب ، نه!

میشه ساعت خرید ولی زمان ، نه!
میشه مقام خرید ولی اِحترام ، نه!

میشه کتاب خرید ولی دانش ، نه!
میشه دارو خرید ولی سلامتی ، نه!

حتی با پول میشه...
قلب خرید ولی عشق ، نه!

 

شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 13:6 :: نويسنده : اشکان

در ورزش، آب متحد طبیعی ماست. آب وزن بدن را سبک،‌ جریان خون را تحریک و از ما در مقابل آسیب‌ها محافظت‌ می‌کند و روحیه ما را بالا می‌برد.

آب به طور همزمان آنقدر مقاومت در برابر ما ایجاد می‌کند که به ما امکان می‌دهد عضلات‌مان را به کار اندازیم....
 بنابراین تعجبی ندارد که شناکردن یکی از پرطرفدارترین راه‌هاه برای حفظ – یا بازیابی- آمادگی جسمی و روانی است.

آب چطور بر ما اثر می‌گذارد؟
داستان غوطه‌ور شدن ارشمیدس در وان حمام بیانگر آن است که چرا ما از همان لحظه‌ای كه پا به درون استخر می‌گذاریم‌، منافع ورزش در آب را دریافت می‌کنیم. همان‌طور که مشاهده ریاضی‌دان باستانی یونانی نشان داد، نیروی بالابرنده‌ای كه بر بدن غوطه‌ور‌شده در آب وارد می‌آید، معادل وزن آب است که هنگام غوطه‌وری جابه‌جا می‌شود.
 
این نیرو که به نام «نیروی شناوری» خوانده می‌شود باعث می‌شود ما درون آب احساس سبکی کنیم. افرادی که بدنشان تراکم کمتری نسبت به آب دارد- یعنی افراد چاق که نسبت بالاتر چربی در مقابل عضله و استخوان دارند- با کمترین تلاشی روی آب شناور می‌مانند.

فشاری که آب روی پنجه و ساق‌های پا وارد می‌آورد، خون را از طریق وریدها به بالا می‌راند و گردش خون را بهبود می‌بخشد. آب همچنین با ایفای یک نقش بالشتکی برای مفاصل، خطر آسیب‌های ورزشی در شناگران حرفه‌ای را نسبت به ورزشکارانی که ورزش‌های زمینی انجام می‌دهند، کاهش می‌دهد. آبی که درجه حرارت آن بیشتر از دمای بدن باشد، عضلات را شل و آرام می‌کند. آب سردتر مانع از گرمازدگی حین فعالیت جسمی شدید می‌شود.

منافع شنا
شنا کردن در یک استخر ایمن و کاملا تحت مراقبت بیشترین منافع از لحاظ سلامتی و کمترین خطرات را نسبت به سایر اشکال ورزش‌های هوازی و مقاومتی دارد. با این وجود در حالی که اطلاعات زیادی در مورد اثرات ورزش با شدت زیاد در ورزشکاران جوان و رقابتی وجود دارد،‌ بررسی‌های چندانی در مورد شناگران تفریحی و به دنبال تناسب اندام انجام نگرفته است.

در هر حال اطلاعات معدود فعلی حاکی از آن است که 30 دقیقه تا یک ساعت شنا کردن 3 بار در هفته می‌تواند این منافع را به دنبال داشته باشد:

پایین آوردن فشار خون:
شنا کردن مانند سایر ورزش‌های با شدت متوسط می‌تواند تلمبه کردن خون به وسیله قلب را بهبود بخشد.

بهبود خلق‌وخو:‌
شنا نه تنها به جلوگیری از افسردگی کمک می‌کند، بلکه فعالیت‌های جسمی درون آب همراه یوگا (یوگای درون آب) می‌تواند اضطراب را تسکین بخشد.

تسکین علائم آرتریت:
شنا کردن در مبتلایان به آرتریت (التهاب مفاصل) و فیبرومیالژی درد مفاصل را کاهش می‌دهد و انعطاف‌پذیری آنها را کاهش می‌دهد.

ممکن است به کاهش وزن کمک کند:
هر ساعت شنا 350 تا 500 کالری را می‌‌سوزاند. این مقدار کمتر از 420 تا 490 کالری است که هنگام دویدن آرام می‌سوزانید، اما هنوز مقدار قابل‌‌توجهی است.

شنا کردن فعالیت جسمی خوبی برای افراد دچار اضافه وزن است زیرا تاثیر حمایتی آب،‌ فشار وارد بر مفاصل لگن، زانوها، قوزک‌ پاها و پنجه پاها را کاهش می‌دهد. مادامی که شما میزان کالری رژیم غذایی‌تان را اضافه نکنید،‌ شنا کردن مرتب باید باعث کاهش وزن شما شود. همچنین یک حلقه بازخورد مثبت هم ایجاد می‌شود‌ زیرا هنگامی كه شنا کردن باعث کاهش وزن می‌‌شود، شناگران شناوری کمتری پیدا می‌کنند و باید انرژی بیشتری مصرف کنند تا خود را روی آب نگه دارند و به این ترتیب حتی کالری بیشتری سوخته می‌شود.

تقویت گروه‌های بزرگ عضلانی:
شنا کردن نه تنها عضلات دست و پا بلکه عضلات پشت و شکم را نیز تقویت می‌کند.

شناهای چهارگانه
شناگران برای به جلو حرکت کردن باید بر مقاومت آب و نیز اصطکاک آبی که روی آنها جریان دارد، غلبه کنند. آنها همچنین مجبورند با جریان‌های گردابی ناشی از حرکت سایر شناگران مواجه شوند.

هر 4 نوع پایه شنا که در زیر ذکر شده‌اند، به وسیله فیزیولوژیست‌های ورزشی مورد بررسی و اصلاح قرار گرفته‌اند تا میزان مقاومت آب را به حداقل و میزان بالا ماندن شناگر را به حداکثر برسانند.

ممکن است این تکنیک‌ها اندکی با آنچه شما در کودکی آموخته‌اید، متفاوت باشند.

1 شنای کرال سینه
برای انجام شنای کرال به این ترتیب عمل کنید:
در حالی که دستتان را از میان آب می‌گذرانید، دست باید الگویی مانند یک S تغییر شکل‌یافته را دنبال کند .

کشش دستتان باید در حالی که از میان آب می‌گذرد، شتاب پیدا کند و با ضربه‌ای محکم پایان یابد.

از آنجایی که ساق‌ پاهای شما در مقایسه با بازوها نیروی رانشی چندانی تولید نمی‌کند، حرکت شلاقی پاها – پاها به طور مستقیم در پشت بدن قرار دارند و نسبت به سطح بدن به بالا و پایین ضربه می‌زنند- که در زیر سطح آب انجام می‌شود، عمدتا برای بالا نگه داشتن لگن و حفظ تعادل به کار می‌رود. شلپ شلپ نکنید.

لگن و تنه‌تان را طوری بچرخانید تا آب را بشکافید. مربیان شنا اغلب می‌گویند کلید یک کرال خوب حرکت لگن است.

سرتان را بیش از حد از آب بیرون نیاورید. هنگامی که به جلو حرکت می‌کنید،‌ سرتان آب را به کناری می‌راند، ‌بنابراین فضا برای تنفس کردن به وجود می‌آید.

2 شنای قورباغه
این نوع شنا کم‌فشارترین شنا برای اغلب افراد است.

شنای قورباغه ممکن است برای افرادی که دچار مشکلات زانو یا پشت هستند، مشکل باشد. آهسته کردن سرعت ضربه‌زدن و کاهش اسنپ ممکن است به این افراد کمک کند.

حرکات دست و پاهایتان را کنترل کنید. بسیاری از افراد دست‌هایشان را بیش از حد لازم از بدن دور می‌كنند.

به طور ایده‌آل بدن شما باید مسیری مارپیچی به سمت بالا و پایین را بپیماید، به این نحو که سر و تنه شما بالا بیاید و نیمه پایینی بدن آن را دنبال کند.

3 شنای پهلو
شنای پهلو مانند شنای قورباغه، شنایی کم‌فشار است. یک شکل شنای پهلو هم وجود دارد که در آن در فاصله حرکات قیچی، حرکات بالا و پایین بردن پا هم انجام می‌شود. به این ترتیب انرژی کمتری مصرف می‌شود.

سرتان را خیلی بالا نبرید. گونه‌هایتان باید به طور صاف روی آب قرار داشته باشد.

دستورالعمل «سیب را بچین و درون سبد بگذار» برای حرکت دادن دست و بازو در این نوع شنا هنوز به قوت خود باقی است.

4 کرال پشت
شنای کرال پشت مقدماتی مانند شنای قورباغه است، اما صورت فرد به جای رو به پایین بودن، رو به بالا است.‌ همچنین این شنا را می‌توان شکل به پشت خوابیده کرال شکم خواند.

در شنای کرال پشت تنفس آسان‌تر است زیرا دهان و بینی شما از آب جداست، اما این مشکل را هم دارد که نمی‌توانید ببینید به کجا می‌روید. مانند کرال شکم، کلید این نوع شنا چرخاندن تنه و مفاصل لگن است.

در انجام کرال پشت، هنگام حرکت‌دادن دست‌ها به عقب درون آب، بازوهایتان باید در محل آرنج خم شده باشد. بسیاری از افراد به اشتباه حین حرکت بازوهایشان را راست نگاه می‌دارند.

یافتن جایی برای شنا
حین ماه‌های گرم سال، ‌بسیاری از افراد برای شنا به دریا یا دریاچه‌ها می‌روند. در فصل سرد اغلب شناگران به استخرها روی می‌آورند. به علاوه بسیاری از افراد برای رسیدن به تناسب اندام محیط کنترل‌شده استخر را بدون توجه به فصل ترجیح می‌دهند.

پیش از اینكه عضو یک استخر شوید، یک بازدید امتحانی از آن انجام دهید. در این بازدید به این نکات توجه کنید:

بازرسی سریعی انجام دهید:
دوش‌ها و محل تعویض لباس باید پاکیزه باشند و به خوبی به آنها رسیدگی شده باشد؛ سطح استخر و کناره‌های آن باید صاف باشد، ولی لغزنده نباشد؛ آب استخر باید زلال باشد. شما باید بتوانید نوارهای رنگ‌شده در کف استخر را به وضوح ببینید.

با کارکنان صحبت کنید:
در مورد آخرین ارزیابی بهداشتی انجام شده و درجه‌ای که استخر گرفته، سوال کنید. در موارد قواعد و فرهنگ استخر به خصوص آداب رفت و برگشت در طول استخر هم اطلاع کسب کنید.

بینی‌تان را به کار بیندازید:
بوی تند کلرین نباید بینی شما را آزار دهد. شواهد فزاینده حاکی از آن است که قرارگیری در معرض کلرین در شناگران حرفه‌ای به بیماری تنفسی انجامیده است. گرچه مقداری کلرین باید در آب استخر موجود باشد تا میزان میکروب‌های درون آب را پایین نگه دارد، اما پیشرفت‌ها در دستگاه‌های تصفیه آب پایین آوردن قابل توجه میزان کلرین را امکان‌پذیر کرده است.

گوش دهید:
سکوت استخر ممکن است عالی باشد، اما به معنای این است که سیستم‌های پمپاژ و تصفیه آب استخر خاموش هستند. این دو سیستم به منزله قلب و کلیه‌های استخر هستند و شما باید بتوانید صدای آنها را در حال کار کردن بشنوید.

آب را آزمایش کنید:
درجه حرارت آب باید مناسب باشد. بهترین درجه حرارت برای آب استخر 27 درجه سانتی‌گراد است که هنگامی كه برای اولین بار با آن تماس پیدا می‌کنید، احساس سرما می‌کنید، اما پس از یک یا دو دور شنا کردن به آن عادت می‌کنید. استخرهایی که برای کودکان کم‌سن مورد استفاده قرار می‌گیرد اغلب درجه حرارت بالاتری دارند که در ابتدا خوشایندتر است، اما هنگامی كه تمرین را شروع می‌کنید،‌ ممکن است این‌گونه نباشد.

پهنای استخر را بررسی کنید:
خطوط استخر باید پهن و مستقیم باشد. فاصله ایده‌‌آل میان خطوط 3 متر است. در یک استخر شلوغ اغلب لازم است در یک مسیر به طور مشترک با دیگری شنا کنید، بنابراین وجود فضای کافی مهم است.

آموز‌ش‌های خود را به روز کنید:
حتی اگر قبلا می‌دانید که چگونه شنا کنید، شرکت در یک کلاس تقویتی می‌تواند به شما کمک کند به نحوی کارآمدتر و سریع‌تر شنا کنید.

5 شنای پروانه
سخت‌ترین نوع شنا كه به مهارت بالایی نیاز دارد و معمولا به مبتدیان توصیه نمی‌شود.
در این شنا دو بازو به طور همزمان مانند آسیاب حركت می‌كنند و ضربات پا مانند دم دلفین انجام می‌شود.

 

شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 13:3 :: نويسنده : اشکان

امسال مردی را به‌ سمت خودتان جذب کنید که بخاطر خودتان دوستتان دارد و رابطه‌ای مطمئن و صمیمی بسازید که همیشه آرزویش را داشته اید.

1. دریچه‌های قلبتان را باز کنید و شگفت‌زده شوید. اگر این مقاله را می‌خوانید یعنی درهای قلبتان را برای دریافت یک
عشق جدید باز کرده‌اید. درست است؟ اما اینکه واقعاً دریچه‌های قلبتان را به روی عشق باز کنید یعنی حتی بااینکه دنبال آن فرد استثنایی برای خودتان هستید، عشق را از هر جایی که بیاید می‌پذیرید. مرد زندگیتان باید به طریقی که اصلاً انتظارش را ندارید از راه برسد و شکلی باشد که هیچوقت تصورش را نمی‌کردید. تنها راه پیدا کردن آن فرد این است که افراد گوناگونی را زیر نظر داشته باشید.

2. تازمانیکه متعهد نشده‌اید، خیلی امیدوار نباشید. مردی استثنایی را ملاقات کرده‌اید که اوقات بسیار زیادی را با او می‌گذرانید. به نظرتان می‌رسد که باید فقط روی او تمرکز کنید؟ نه، به هیچ‌وجه. راه انتخاب‌های دیگر را باز بگذارید مگراینکه او از شما بخواهد که به او متعهد شوید. مسئله پیچاندن او نیست، مسئله این است که حس خودتان بودن را حفظ کنید به ‌جای‌ اینکه یک مرد را مرکز زندگیتان کنید. همچنین باعث می‌شود خیلی نیازمند آن فرد به‌ نظر نرسید و طوری به نظر او خواهد آمد که درخواست او بوده که به هم متعهد شوید.

3. زبان بدنتان را نرم‌تر کنید. دفعه بعدی که با مردی قرار می‌گذارید و بیرون می‌روید، لحظه‌ای صبر کنید و ببینید بدنتان چه می‌کند. این احتمال وجود دارد که اعصابتان باعث می‌شود شانه‌هایتان را سفت کنید یا دست‌هایتان را به هم قلاب کنید. ما زن‌ها اینقدر اسیر خودمان می‌شویم که فراموش می‌کنیم زنانگی که مردها اینقدر عاشقش هستند را نشان دهیم. پس به جای این، دست‌هایتان را آرام کنید، شانه‌هایتان را بیندازید و وقتی در حضور او هستید، پشتتان را صاف نگه دارید. بعد ببینید که چطور نرم نرمک به شما و دلتان نزدیک می‌شود.

4. خیلی به جلو نگاه نکنید. در آخرین قرار ملاقاتتان به چه فکر می‌کردید؟ اگر شما هم مثل اکثر زن‌ها باشید، احتمالاً می‌بینید که خیلی وقت‌ها این افکار ذهنتان را مشغول می‌کند: آیا دوستم دارد؟ آیا شوهر خوبی برایم می‌شود؟ آیا دوست دارد رابطه با من را ادامه دهد؟ تمرکز بر آینده و ای کاش‌ها نه تنها باعث می‌شود نتوانید از لحظاتتان لذت ببرید و کشف کنید که آن مرد واقعاً کیست، بلکه باعث می‌شود نتوانید هیچوقت با بخشی از او که بیشترین اهمیت را دارد یعنی دلش، ارتباط برقرار کنید.

5. بدون‌اینکه او را مسئول بدانید احساساتتان را با او درمیان بگذارید. باز دیر کرده است. حرف از رابطه قبلی اش به میان می‌کشد. یادش رفته است زنگ بزند. اینها همه داستان‌هایی است که بیشتر وقت‌ها پیش می‌آید--حتی بعد ازاینکه با هم
ازدواج کنید. بیشتر زن‌ها فکر می‌کنند حرف زدن درمورد این چیزها فقط مرد را دورتر می‌کند اما رمز موفقیت این است که با بیان احساساتتان به طریقی واضح بدون متهم کردن او، به سمت خودتان بکشانیدش: "وقتی درمورد زن‌های دیگر حرف می‌زنی واقعاً حس بدی پیدا می‌کنم. دوست ندارم رمز و رازی بینمان به‌وجود بیاید. نظر تو چیست؟"

6. دست از تظاهر به آنچه که نیستید بردارید. چندبار تابحال شده وقتی با مردی هستید، خودِ واقعیتان را پنهان کنید؟ تصور می‌کنید اگر چیزهای عجیب درمورد خودتان را برملا کنید، او را بترساند یا اگر با نظر او مخالفت کنید، او را از خودتان دور کنید. اما هیچ چیز بهتر از حقیقت نیست. البته منظورمان این نیست که در همان جلسه اول همه چیز را بیرون بریزید. منظور این است که نیازی نیست آدم کاملی باشید تا بتوانید کسی را عاشق خودتان کنید. پس دست از خودسانسوری بردارید و اجازه بدهید شما را به‌خاطر آنچه که هستید دوست بدارد.

7. برای دریافت کردن کانال را عوض کنید. ممکن است تصور کنید که برای‌ اینکه به مردی نشان دهید که موردی خوب و عالی هستید، باید برایش شام درست کنید، کارهایی برایش انجام دهید یا رابطه را جلو ببرید. اما واقعیت این است که مردها عاشق این می‌شوند که چقدر خودشان برای شما مایه بگذارند، نه بر
عکسش. یک مرد خوب دوست دارد که خوشحالتان کند و کارهای خوب برایتان انجام دهد. پس اجازه اینکار را به او بدهید!

8. همیشه خودتان را اول بگذارید. برای خانم‌ها طبیعی است که دیگران را به خودشان مقدم بدانند اما اگر می‌خواهید
عشق را در مردی شعله‌ور کنید، اینکه نیازهای او را بر خودتان پیش بدانید کاملاً خلاف آنرا انجام می‌دهد. درست است که در هر رابطه‌ای باید دادن و گرفتن به یک اندازه وجود داشته باشد اما با این ‌وجود لازم است که هوای خودتان را داشته باشید. وقتی مردی ببیند که با خودتان با مهربانی و احترام رفتار می‌کنید، زنی را با عزت نفس و اعتماد به نفسی سالم خواهد دید که هر دو ی آنها برای شاد کردن او بسیار جذاب هستند.

9. به طرفتان فرصت بدهید. آیا زیادی قد کوتاه است؟ سنگین وزن است؟ خیلی سنش پایین است؟ خیلی جدی است؟ یا به‌ اندازه کافی جدی نیست؟ خیلی زن‌ ها بودند که اوایل آشنایی شوهرانشان اصلاً برایشان قابل تحمل نبودند و الان حتی نمی‌توانند یک روز را بدون آنها سپری کنند.
 

وقتی مردی وارد زندگیتان شد، آن را یک فرصت بدانید و حداقل تا 3 جلسه ملاقات به او فرصت دهید، مگر اینکه حسابی با دیدنش توی ذوقتان خورده باشد و اصلاً نتوانید با او بودن را تصور کنید. شاید آن مرد مرد ایدآل شما نباشد اما اگر بیشتر به او نزدیک شوید می‌توانید چیزهای بیشتری درموردش کشف کنید.

10. یادتان باشد، حرف نادرست را نباید به مرد درست بزنید. اگر حرفی که می‌زنید از ته دلتان باشد، مردی که قرار است عاشقتان شود نخواهد ترسید. او تلاش خواهد کرد مشکلات را از میان بردارد و اینکار باعث می‌شود به هم نزدیک‌تر شوید. البته، باید بگذارید او هم به همین اندازه احساس امنیت کند و حرفهایش را با شما درمیان بگذارد. وقتی پایه‌ای محکم از پذیرش و اطمینان متقابل برای رابطه‌تان ساختید، دیگر
عشق منتظر نخواهد ماند و شعله‌ور خواهد شد.

شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 1:26 :: نويسنده : اشکان

 

برای خریدن عشق هرکس هرچه که داشت آورد

دیوانه هیچ نداشتوگریست

گمان کردند چون هیچ ندارد میگرید

اما هیچ کس ندانست که قیمت عشق اشک است

جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, :: 22:59 :: نويسنده : اشکان

کاش میشد هیچکس تنها نبود

 


 

کاش میشد دیدنت رویا نبود

گفته بودی باتو میمانم ولی

رفتی و گفتی که اینجا جا نبود

سالیان سال تنها مانده ام

شاید این رفتن سزای من نبود

من دعا کردم برای بازگشت

دستهای تو ولی بالا نبود

باز هم گفتی که فردا میرسی

کاش روز دیدنت فردا نبود ...

جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, :: 20:29 :: نويسنده : اشکان

 

 

با شمایم نشنیدید ؟ جوابم بدهید

 

 تشنگی کشت مرا جرعه ی آبم بدهید

 

تشنه ام وای اگر آب به دستم نرسد

 

دست کم آب ندادید سرابم بدهید

 

سال ها هست که این شهر به خود مست ندید

 

عقل ارزانی تان باد شرابم بدهید

 

درد عشق است که جز مرگ ندارد مرحم

 

چوبه ی دار مهیاست طنابم بدهید

 

خواب تا مرگ،کسی گفت فقط یک نفس است

 

قسمتم مرگ نشد فرصت خوابم بدهید

 

گفته بودید که هر جرم عذابی دارد

 

عاشقی جرم بزرگی ست عذابم بدهید


 

پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, :: 16:18 :: نويسنده : اشکان

 

 

 

زرد است كه لبريز حقايق شده است

تلخ است كه با درد موافق شده است

شاعر نشدي وگرنه مي فهميدي

پاييز بهاريست كه عاشق شده است

 

پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, :: 15:55 :: نويسنده : اشکان

 

 

 

 

 

 

چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, :: 19:18 :: نويسنده : اشکان

 


 

 

 

 

                                                       کاش دنیای ما اینقدر نامرد نبود

 

   

                         کاش وقتی یه نفر بعد از سالها عزیزشو پیدا می کنه، ازش دور نمی کرد

    

 

کاش می فهمید که چقدر سخته هر دقیقه از عمرتو به یاد اونی بگذرونی که هر لحظه دلت براش بیشتر تنگ میشه

 

      

                کاش می دونست چقدر بده منتظر کسی باشی که نمیدونه اجازه داره منتظرت باشه یا نه!

 

  ای کاش جایی برای فریاد زدن حرفای نگفتنی دلت داشت نه اینکه رد خیس اشکای روی پیرهنت همه ی حرفاتو بزنه

 

ای کاش جواب حرفای هر روز دلت رو یه پیام خالی از متن نمی داد

چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, :: 18:59 :: نويسنده : اشکان

به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده ...... گفت : می خوای بری جایی؟ ... گفتم : بله پدر عزیزم
ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ - واحد فرزند صالح

به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟میگم اگه سختت میشه تو بگیرش من نردبون و میچرخونم

رفتم خونه سالمندان عیادت پدربزرگم,مسئول اونجا میپرسه:شمام اومدین عیادت؟میگم نه خونه سالمندان طلبیده اومدیم زیارت

رفتـــم بــه کنـــار دلــبرم با شــادی
گفتـا کـه چـه خوب یاد من افتــادی
گفتـم صـنما تــو عشق را استـادی
گفتا پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو یاد من میدادی
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ و درد زهـــر مــاری

رفتم ساندویچی، میگم آقا یه هات داگ با سس مخصوص بدین. میگه میل می کنید؟ میگم: بله، دستتون درد نکنه
)گشت مبارزه با فتنه پـَ نه پـَ ، واحد سیار غذاخوری ها و رستوران ها(

ميخوام مسواك بزنم
مامانم مي پرسه ميخواي مسواك بزني؟؟
ميگم بله مامان جون..
ميگه خمير دندونم روش ميزني؟؟
ميگم بله مامان جان..
ميگه خاك تو سرت اين همه موقعيت پ ن پ درست كردم واست استفاده نكردی
منم گفتم پ ن پ خز شده مامان جون

بچه داییم به دنیا اومده. همه خوشحال و اینا. مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟میگم...اگه شما صلاح بدونین
)ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ – واحد احترام به بزرگتر)


رفتيم پايگاه انتقال خون ميگه شمام اومدين خون بدين؟ گفتم بله اومديم خون بديم. شما هم بفرماييد بساط لودگي تون رو جاي ديگه پهن کنيد. يارو همون جا به گريه افتاد و ابراز پشیمونی کرد.
]ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد نهي از منکر[

تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟میگم نون باشه بقیش مهم نیس

از اتاقم اومدم بیرون ،در دستشویی رو باز کردم .مامانم میگه داری میری دستشویی؟میگم نرم؟؟؟


به مامانم میگم پول بده!!!میگه اونایی که دو روز پیش گرفتی چی شد؟؟نکنه همشو خرج کردی؟؟؟ تا اومدم بگم پـَـ ....زد تو دهنم,نذاشت حرف بزن
من فقط میخواستم بگم پـَـَـس اندازشون کردم

ماه رمضونی 6 صبح رفتم تهران، 9 شب برگشتم خونه خسته و کوفته میپرسم مامان شام چی داریم؟
میگه گشنته ؟ چند ثانیه سکوت میکنم، چشامو میبندم و یه نفس عمیق میکشم . آروم و با طمانینه میگم : بله گشنمه
]ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد کظم غیظ [

نوزاده تو بغل مامانش گریه میکرده مامانه میگه قربونت برم گرسنته؟ بچه هه به اذن خداوند میگه پَ نَ پَ دارم برای گرسنگان و زلزله زدگان سومالی گریه میکنم
(واحد نفوذی پ نه پ)

رفتم سوپری گفتم یک نوشابه زرد بدید
فروشنده گفت: منظورتون نوشابه پرتقالی که نارنجی رنگه؟
گفتم: بله، منظورم همون بود. ببخشید
)ستاد مبارزه با فتنه پـ نـ پـ واحد فرهنگ‌سازی به جای حاضر جوابی(

رفتم دستتشویی هی دارم در میزنم! میگه هاااان، دستشویی داری؟ پـَـــ نــه پـَـــ خواستم بگم آخریم مهلت ثبت نام جشنواره حساب های قرض الحسنه بانک صادراته، جا نمونی! طرف اومد بیرون گفت خاک بر سرتون کنن که فقط بلدین از این چرت و پرتا بگین (کمیته مبارزه با فتنه پـَـــ نــه پـَـــ , ستاد سیار مستقر در توالت عمومی)

تو اتوبان داشتم لایی میکشیدم،یه زانتیا اومد گفت داری لایی بازی میکنی؟؟؟ گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربی میرقصم!!! گفت: دِ نـَــ دِ کنترل نا محسوس بزن بغل
(ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان)

چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, :: 13:2 :: نويسنده : اشکان


 


بچه بودم

 

 

بادبادکای رنگی

 

 

دلخوشی هر روز و

 

 

هر شبم بود

 

 

خبر نداشتم از دل آدما

 

 

چه بی بهونه خنده رو لبم بود

 

 

کاری به جز الک دولک نداشتم

 

 

بچه بودم 

 

 

 

 

به هیچی شک نداشتم

 

 

بچه بودم غصه وبالم نبود

 

 

هیشکی حریف شورو حالم نبود

 

 

بچه که بودم آسمون آبی بود

 

 

 

حتی شبای ابری مهتابی بود

 

 


                                                                       کاش بچه می موندیم

 

                                                                                 کاش...

چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, :: 12:36 :: نويسنده : اشکان

 

-خداوندا
از بچگی به من آموختندهمه را دوست بدارم
حال که بزرگ شده ام
و
کسی را دوست می دارم
می گویند:
فراموشش کن



خدایا به من زیستنی عطا کن
که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است
حسرت نخورم
و مردنی عطا کن
که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم



خدایا من در کلبه حقیرانه خود کسی را دارم که تو در ارش کبریایی خود نداری
منچون تویی را دارم
وتو چون خود نداری



پروردگارا به من تو فیق عشق بی هوس،تنهایی در انبوه جمعیت و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند عنایت فرما



… نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد … نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت

… ولی بسیار مشتاقم … که از خاک گلویم سوتکی سازد … گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ

و بازیگوش … تا که پی در پی دم گرم خویش را بر گلویم سخت بفشارد …. و سراب خفتگان خفته را

آشفته تر سازد … تا بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را …




به من بگو نگو ، نمیگویم ، اما نگو نفهم ، که من نمی توانم نفهمم ، من می فهمم .



روزی که بود ندیدم….روزی که خواند نشنیدم
روزی دیدم که نبود….روزی شنیدم که نخواند



خدایا به من توفیق تلاش در شکست
صبر در نومیدی
عظمت بی نام دین بی دنیا
عشق بی هوس عطا کن



سرمایه های هر دلی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.



من هرگز نمی نالم…قرنها نالیدن بس است…میخواهم فریاد بزنم…!اگر نتوانستم سکوت میکنم….



همواره روحی مهاجر باش به سوی مبدا به سوی آنجا که بتوانی انسانتر باشی
و از انچه که هستی و هستند فاصله بگیری این رسالته دائمی توست



خداوندا به هر کس که دوست میداری بیاموز که عشق از زندگی کردن بهتر است و به هر کس

که دوست میداری بچشان که دوست داشتن از عشق برتر است.



هر انسان کتابی است در انتظار خواننده اش.



انها(دشمنان)از فهمیدن تو می ترسند.از گاو که گنده تر نمیشوی می دوشنت و از اسب
که دونده تر نمیشوی سوارت میشوند و از خر که قوی تر نمیشوی بارت میکنند. انها از
فهمیدن تو میترسند.



ارزش انسان به اندازه حرف هایی هست که برای نگفتن دارد.



اگر تنهاترین تنهاها شوم باز خدا هست.او جانشین همه نداشتن هاست.نفرین و آفرین ها
بی ثمر است.اگر تمامی خلق گرگ های هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد تو
تنهای مهربان و جاوید و آسیب ناپذیر من هستی.ای پناهگاه ابدی !
تو میتوانی جانشین همه بی پناهی ها شوی.



عمیقترین و بهترین تعریف از عشق این است که :
عشق زاییده تنهایی است…. و تنهایی نیز زاییده عشق است…
تنهایی بدین معنا نیست که یک فرد بیکس باشد …. کسی در پیرامونش نباشد!
اگر کسی پیوندی ، کششی ، انتظاری و نیاز پیوستگی و اتصالی در درونش نداشته باشد تنها نیست!
برعکس کسی که چنین چنین اتصالی را در درونش احساس میکند…
و بعد احساس میکند که از او جدا افتاده ، بریده شده و تنها مانده است ؛
در انبوه جمعیت نیز تنهاست ……
کتاب نیایش




خدایا : «چگونه زیستن »را به من بیاموز ،« چگونه مردن» را خود ، خواهم دانست .
خدایا : رحمتی کن تا ایمان ، نام ونان برایم نیاورد ، قوتم بخش تا نانم را؛ وحتی نامم را در خطر ایمانم افکنم.
تا از آنها باشم که پول دنیا می گیرند وبرای دین کار می کنند ؛ نه آنها که پول دین می گیرند وبرای دنیا کارمی کنند .

باور نمی کنم هرگز باور نمی کنم که سال های سال همچنان زنده ماندنم به طول انجامد. یک کاری خواهد شد.




زیستن مشکل است و لحظات چنان به سختی و سنگینی بر من گام می نهند و دیر می گذرند

که احساس می کنم خفه می شوم. هیچ نمی دانم چرا؟ اما می دانم کس دیگری در درون من پا گذاشته است

و اوست مرا چنان بی طاقت کرده است. احساس می کنم دیگر نمی توانم در خود بگنجم

و در خود بیارامم و از بودن خویش بزرگتر شده ام و این جامه بر من تنگی می کند.

این کفش تنگ و بی تا بی قرار!عشق آن سفربزرگ! آه چه می کشم!

چه خیال انگیز و جان بخش است این جا نبودن.



-معشوق من چنان لطیف است که خود را به « بودن » نیالوده است
که اگر جامه ی وجود بر تن می کرد نه معشوق من بود . . .





-چه تلخ و غم انگیز است سرنوشت کسی که طبیعت نمی تواند سرش کلاه بگذارد… این سرزمین را

با عقل مصلحت اندیش ساخته اند. پس باید با عقل مصلحت اندیش در آن زیست. و چاره ایی دیگر پیدا نیست

و من «چنین کردم» اما «چنین نبودم» و این دوگانگی مرا همواره دو نیمه می کرد.

 

چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, :: 12:5 :: نويسنده : اشکان

حیفه اگه ندونی... دهان انسان روزانه یک لیتر بزاق تولید می‌کند

حیفه اگه ندونی.... عمر پرزهای چشایی انسان از ۷ تا ۱۰ روز است

حیفه اگه ندونی ...بدن انسان پنجاه هزار کیلومتر رشته عصبی دارد

حیفه اگه ندونی....تنها قسمت بدن که خون ندارد قرنیه چشم است

حیفه اگه ندونی...ورزش کردن در گرما به کاهش اشتها کمک می‌کند

حیفه اگه ندونی... هر تار موی انسان میتواند تا وزن ۱۰۰ گرم رشد کند

حیفه اگه ندونی... هر چروک ایجاد شده در ابرو نتیجه ۲۰۰۰۰۰ اخم است

حیفه اگه ندونی... استرس تا ۵ برابر سیستم ایمینی بدن را پایین می آورد

حیفه اگه ندونی...دندان تنها بخش از بدن انسان است که ترمیم نمی شود

حیفه اگه ندونی...طول رگهای بدن انسان پانصد و شصت هزار کیلومتر است

حیفه اگه ندونی... ضریب هوشی انسان های معمولی بین ۸۵ تا ۱۰۵ است

حیفه اگه ندونی...در طول یک سال، قلب یک انسان عادی ۴۰ میلیون بار می تپد

حیفه اگه ندونی... که سطح شهر مکزیک سالانه ۲۵ سانتیمتر نشست میکند

حیفه اگه ندونی... ۸۵% گیاهان در اقیانوس ها هستند .

حیفه اگه ندونی... استخوان ران انسان قوی تر از بتن هستند .

حیفه اگه ندونی... آب گرم از آب سرد سریعتر یخ میبندد .

حیفه اگه ندونی...نهنگ نمی تواند به عقب شنا کند .

حیفه اگه ندونی... افراد باهوش داراى روى و مس بیشترى در موهایشان هستند .

حیفه اگه ندونی... استرالیا تنها قاره بدون آتشفشان فعال است .

حیفه اگه ندونی...آتش معمولا از سربالائی سریعتر حرکت می کند تا در سراشیبی.

حیفه اگه ندونی... سنجاقک ها با داشتن ۶ پا نمیتوانند راه بروند .

حیفه اگه ندونی... مردم بیشتر از حیوانات در آفریقا کشته میشوند .

حیفه اگه ندونی...مینای دندان سخت ترین ماده در بدن شماست.

حیفه اگه ندونی...۲۰ درصد آب شیرین جهان میان آمریکا و کانادا قرار دارد

حیفه اگه ندونی...بیماری قند اولین عامل کوری در مردم جهان است

حیفه اگه ندونی... نیروی جاذبه ماه میتواند باعث زمین لرزه شود

حیفه اگه ندونی... شیارهاى کف دست کمکی براى بهتر گرفتن اشیاء است

حیفه اگه ندونی... فقط قورباغه های نر قور قور می کنند

حیفه اگه ندونی... نعناع سکسکه و تنگی نفس را شفا میدهد

حیفه اگه ندونی...جرم زمین هشتاد و یک برابر ماه است

حیفه اگه ندونی...وسعت کره ماه به اندازه قاره استرالیاست

حیفه اگه ندونی...هر چشم مگس از۱۰ هزار عدسی تشکیل شده است

حیفه اگه ندونی... درخت بلوط تا قبل از پنجاه سالگی میوه نمی دهد

حیفه اگه ندونی... در بین انواع خرس، خرس پاندا بزرگترین جمجمه را دارد

حیفه اگه ندونی... مردم فیلیپین به بیش از ۱۰۰۰ لهجه سخن میگویند

حیفه اگه ندونی... مصرف زغال اخته از تنگی عروق خون جلوگیری میکند

حیفه اگه ندونی... بیشترین سر دردهای معمولی از کم نوشیدن آب می باشد 

سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, :: 12:57 :: نويسنده : اشکان


بعد رفتنت عزیزم بس که تنهایی کشیدم

 

                       قامتم خمیده از بس عشقت و به دوش کشیدم

 

تو غم بی همزبونی هی میکشتم لحظه هامو

 

                      توی برگه های شعرم خالی کردم عقده هامو

 

خاطرت جمع هر جا باشی توی غربت یه کسی هست

 

                     خاطرات زندگیشه اون غریبه خاطرت هست

 

اون که تو ۷ آسمونش یه ستاره هم نداره

 

                     اون منم که دلخوشیشم اینه که گل من کسی رو داره

 

مثه دیگرون نبودم سر راهت و نبستم

 

                     می دونستم که میای و چشم به جاده ها نشستم

 

خاطرت جمع تو دل من تو حسابت پاک پاکه

 

                     این خطای دل من بود اون که افتاده به خاکت

 

تو روزایی که نبودی نمی دونی چی کشیدم

 

                    صبح تا شب زخمزبون از هر غریبه ایی شنیدم

 

گل من سرت سلامت تو که خوش باشی غمم نیست

 

                    این همیشه آرزومه پس دلیل ماتمم نیست

 

دیگه از گریه گذشته به جنون رسیده کارم

                    تو که خوشبختی عزیزم دیگه غصه ایی ندارم

دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 16:38 :: نويسنده : اشکان

 

 

باز باران !
نه نگو یید با ترانه !
می سرایم این ترانه جور دیگر :


باز باران بی ترانه
دانه دانه
میخورد بر بام خانه
یادم آید روز باران ...

پا به پای بغض سنگین
تلخ و غمگین
دل شکسته
اشک ریزان
عاشقی سر خورده بودم
میدریدم قلب خود را
دور میگشتی تو از من
با دو چشم خیس و گریان .
میشنیدم از دل خود
این نوای کودکانه
پر بهانه
زود بر گردی به خانه .
یادت آید ؟
هستی من !
آن دل تو جار میزد
این ترانه
باز باران ،
باز میگردم به خانه ...

 

دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 12:53 :: نويسنده : اشکان

 

بعضی‌‌ها علاوه بر”کودک درون” یک عدد “کرم درون” هم دارن که بعضی‌ وقتا “بعضی‌کار ها” رو میکنه که نباید بکنه ….!!

.

.

.

گفت از حادثه ای لبریزم ، من پر از فریادم ، در درونم غوغاست گفتم این حال تو را میفهمم ، دستشویی آنجاست !!!

.

.

.

و خداوند زمین و آسمان را آفرید… و ساخت بقیه ی چیزا رو به چین واگذار کرد…!!!

.

.

.

زندگی چیست !؟

فاصله ی بین مای بیبی تا ایزی لایف !

.

.

.

میدونی چیه ؟
اونقدری که واسه تو مایه گذاشتم ، اگه به دسته بیل آب میدادم تا حالا میوه داده بود !

.

.

.

دیکتاتور کیست !؟

بچه ای است  ۲ ساله

که ۲۰ نفر مجبورند به خاطر اون کارتون نگاه کنند!

.

.

.

کنکوری های عزیز ! هیچکس از شما توقع نداره ! امید امام هم به دبستانی ها بود !

.

.

.

 

غضنفر میره رستوران میگه: غذا چی دارین؟

گارسون میگه : کاستیدگیلینکوفینوستا با لیمو!

غضنفر میگه: کاستیدگیلینکوفینوستا با چی!؟

.

.

.

التماس غضنفر به عابر بانك!..غلط كردم، پول نميخوام فقط گواهى نامه ام رو پس بده!

.

.

.

توصیه ای از یک داغ دیده!
 هرگز به علامت آبی و قرمز شیرهای دستشویی اعتماد نکن!!!

.

.

.

خدا بعد از آفریدن غضنفر خندید

چون غضنفر تا نیم ساعت به خدا میگفت مامان !

.

.

.

تنهایی یعنی اینکه وقتی برات اس ام اس میاد ، مطمئن باشی که از طرفه ایرانسله !

.

.

.

زن مثل ویروسه،اگه واردزندگیت بشه
جیبهاتوSerch میکنه پولاتوDelet میکنه
خانوادتوEdit میکنه
ارتباط بادوستاتو Cut میکنه فون بوک موبایلتو Scanمیکنه
خوشیهاتوCancelمی کنه آخرش هم،مخت Hang میکنه پس . . . ?

.

.

.

يه روز غضنفر ميفته دنبال دختره

با سنگ ميزنه توو سرش . . .

.

.

.

 

غضنفر داشت نوارخالی گوش میداد و بلند بلند گریه میکرده !

بهش میگن چرا گریه میکنی؟
میگه: دلم واسه خواننده‌اش میسوزه، طفلکی لال بوده !

.

 

.

.

سلام خوبی ؟ خیلی دلم برات تنگ شده
آنقدر که از دوریت میخوام گریه کنم
اما وقتی قیافت یادم میاد خندم میگیره !

.

.

.

گرمي دستات سرخي لبهات تپش قلبت نرمي صدات همش مال فشار خون بالاس

.

.

.

نگاهم با نگاهت کرد برخورد

خدامرگت بده حالم به هم خورد

.

.

.

به معتادي گفتند با 45 و 46 و 47 و 48 جمله بساز. گفت : چلا پنجه مي کشي؟ چلا شيشه مي شکني؟ چلا هف نمي زني ؟ چلا هشتي ناراحت؟

 

 

دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 12:19 :: نويسنده : اشکان

 

صدای قلب نیست، صدای پای توست که شب ها در سینه ام می دوی... کافیست کمی خسته شوی کافیست کمی بایستی...!

.

.

.

درمقابل تقدیر خداوند مثل کودکی یکساله باش که وقتی اورابه هوامی اندازی میخندد چون ایمان داردکه تو اورا میگیری. (کوروش بزرگ)

.

.

.


یه عکس از چشات بفرست

یه آهو اینجاس می خوام روشو کم کنم !

.

.

.


گاه نمیدانم چه پیامی را بهانه کنم تا از حال آنکه روحم با اوست آگاه شوم ، این بار که دلتنگی را بهانه کردم ،فردا را چه کنم ؟

.

.

.

بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است ، همچو شهری که به روی گسل زلزله هاست .
 
.

.

.

نیمکت با هم بودنمان تنهاست ، من دل نشستن ندارم ، تو دلیل نشستن باش !
 
.

.

.

زلال که باشی سنگهای کف رودخانه ات را می بینند ، بر می دارند و نشانه می روند درست به سوی خودت .
 
.

.

.

من صبورم اما ... ، بی دلیل از قفس کهنه ی شب میترسم ، بی دلیل از همه ی تیرگی تلخ غروب و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند ، میترسم .
 
.

.

.

میخواهمت چنانکه شب خواب را / می جویمت چنانکه لب تشنه آب را / حتی اگر نباشی می آفرینمت / چنانکه التهاب بیابان سراب را .
 
.

.

.

دلتنگم ، مثل مادری بی سوادی که دلش هوای بچه اش را کرده ولی بلد نیست شماره اش رو بگیره .


.

.

.

آسمانم انتهایش قلب توست / مهربان این آسمان از آن توست / آسمانم هدیه ای از سوی من / تا بدانی قلب من هم یاد توست .
 
.

.

.

دعایت میکنم هر شب به عطر میخک و مریم / الهی در دلت هرگز نباشه غصه و ماتم .
 
.

.

.

تو آن ستاره ی منی که گر شبی ز کلبه ام گذر کنی از شوق روی ماه تو صدای خنده ی دلم به عالمی سفر کند .

.

.

.

عشق یعنی جسم و جانم مال تو / عشق یعنی پرسش از احوال تو / عشق یعنی از خودم من خسته ام / عشق من ، به تو دل بسته ام .
 
.

.

.

گاه نمیدانم چه پیامی را بهانه کنم تا از حال آنکه روحم با اوست آگاه شوم ، این بار که دلتنگی را بهانه کردم ،فردا را چه کنم ؟
 
.

.

.

دل ، این واژه ی بی نقطه گاهی به وسعت یک دریا برایت دلتنگی میکند !
 
.

.

.

عزیزتر از جانم ، آسمان باش تا عمری برای دیدنت سر به هوا باشم .
 
.

.

.

بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است ، همچو شهری که به روی گسل زلزله هاست .

.

.

.

دیروز رفته بودم کتاب فروشی که یکدفعه یه کتاب صورتی رنگ توجهمو جلب کرد. اسمش “عشق” بود. بازش کردم دیدم نوشته: بخش نخست: صداقت..

.

.

.

تو مثل اون گل سرخی که گذاشتم لای دفتر، مثل تقدیر، مثل قسمت، مثل الماسی که هیچکس، واسه اون نذاشته قیمت..

.

.

.

سهم هر کسی که باشی خوش به حال روزگارش، آخه پاییز و زمستونش میشه رنگ بهارش..

.

.

.

ببین که چشم عاشق، داره ستاره میشماره
به انتظار چشمات، هر شب داره می باره
می خواد که فریاد بزنه که دل چه بی قراره، نمی تونه، نمیشه..
آخه عشق که صدا نداره..

.

.

.

کبوترم، لانه ی من بام توست، کجا روم؟ مرغ دلم رام توست، پادشه کشور عشقم ولی، نگین انگشتری ام نام توست...

.

.

.

میگن اگه میخوای تو عشقت شکست نخوری فقط یکی رو دوست داشته باش و بهش بگو تو رو بیشتر از خودم و کمتر از خدا دوست دارم!

 

.

.

.

اگر همون قدر که ستاره در آسمون هست ماه بود، باز هم آسمون بدون تو سیاه بود!

.

.

.

عشق زائیده ی تنهایی است و تنهایی نیز زائیده ی عشق!

.

.

.

با یه قامت شکسته، با نگاهی مات و خسته، سرشو برده تو شونش، یه نفر تنها نشسته، توی تنهاییش یه درده، جای پای قلبی سرده، گل سرخی بوده اما، دیگه پژمرده و زرده، فارغ از دیروز و فرداش، غرقه تو دریای درداش، حسرتش یه عشق نابه، که وفا کنه به عهداش..

.

.

.

برای من که دلم چون غروب پاییز است، صدای گرم تو از دور هم دل انگیز است..

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 21:28 :: نويسنده : اشکان

 

 

 

در حنجره‌ام شور صدا نیست رفیق

یک لحظه دلم ز غم جدا نیست رفیق

بگذار که قصه را به پایان ببرم

آخر غم من یکی دو تا نیست رفیق . . .

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 20:51 :: نويسنده : اشکان

 

 


زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند.

زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ.

زندگی رویایی است، مثل رویای ِیکی کودک ناز.

زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز.

زندگی تک تک این ساعتهاست، زندگی چرخش این عقربه هاست،

زندگی راز دل مادر من. زندگی پینه ی دست پدر است، زندگی مثل زمان در گذر…

 

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 20:30 :: نويسنده : اشکان

 

 

تو آن فرشته ای که وقتی در فصل بهار راه می روی ، برگ درختان

انتظار پاییز را می کشند تا جای پاهایت را بوسه بزنند

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 20:19 :: نويسنده : اشکان

 

 

 

 

ای نامت از دل و جان ، در همه جا به هر زبان جاری است

عطر پاک نفست ، سبز و رها از آسمان جاری است

نور یادت همه شب ، در دل ما چو کهکشان جاری است

تو نسیم خوش نفسی ، من کویر خار و خسم

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 20:8 :: نويسنده : اشکان


 

 

سکوت حقیقت است

 

فریاد است

 

سرشار از سخنان ناگفته است

 

از حرکات ناکرده

 

اعتراف به عشق های نهان

 

و ببین که این بغض بی صدای من

 

اعتراف

به عشق همیشگی توست

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:38 :: نويسنده : اشکان

حیفه اگه ندونی ...چرا ناپلئون هميشه از كمر بند قرمز استفاده ميكرده و اين كه حكمت كمربند ناپلئون چيست ، اين سوال براي خيليها پيش آمده و جواب آن فقط يك جمله است : از كمربند قرمز استفاده ميكرده تا از افتادن شلوارش جلوگيري كند

حیفه اگه ندونی ...چرا روي آدرس اينترنت به جاي يك دبيليو، سه تا دبيليو مي‌گذارند؟ چون كار از محكم‌كاري عيب نمي‌كنه

حیفه اگه ندونی ...آخرين دنداني كه در دهان ديده مي‌شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعي

حیفه اگه ندونی ...چطور مي‌شود چهارنفر زير يك چتر به‌ايستند و خيس نشوند؟ وقتي هوا آفتابي باشد اين كار را انجام دهند

حیفه اگه ندونی ...اگر سر پرگار گيج برود چه مي‌كشد؟ بيضي

حیفه اگه ندونی ...چرا لك‌لك موقع خواب يك پايش را بالا مي‌گيرد؟ چون اگر هر دو را بگيرد، مي‌افتد

حیفه اگه ندونی ...چرا دود از دودكش بالا مي‌رود؟ چون ظاهرا چاره ديگري ندارد

حیفه اگه ندونی ...شباهت نون سوخته با آدم غرق شده چیه ؟هر دو تاشونو دير كشيدن بيرون


حیفه اگه ندونی ...فرق باطری با مرد چيست؟ باطری اقلا يک قطب مثبت داره ولی مرد هيچ چيز مثبتی نداره

حیفه اگه ندونی ...اختراعی که برای جبران اشتباهات بشر درست شده چيست؟ طلاق

حیفه اگه ندونی ...چه طوري زير دريايی بعضيها رو غرق مي‌کنن؟ يه غواص ميره در می‌زنه

حیفه اگه ندونی ...ناف يعني چه؟ ناف نمره صفري است كه طبيعت به شكم بي‌هنر داده است

حیفه اگه ندونی ...خط وسط قرص براي چيه؟ براي اينكه اگه با آب نرفت پايين با پيچ‌گوشتي بره

حیفه اگه ندونی ...اگه يه نقطه آبي روي ديوار ديديد كه حركت مي‌كند چيست؟ مورچه‌اي است كه شلوارلي پوشيده

حیفه اگه ندونی ...بعضيها را چگونه براي هميشه مي‌شود سر كار گذاشت؟ در دو روي يك كاغذ مي‌نويسم: «لطفاً بچرخانيد

حیفه اگه ندونی ...چرا بعضيها هميشه 18تايي به سينما مي‌روند؟ براي اينكه براي زير 18 ممنوع بود

حیفه اگه ندونی ...چرا بعضيها با دو دستشان دست مي‌دهند؟ چون فرق دست راست و چپشونو بلد نيستند

حیفه اگه ندونی ...چرا فيل از «سوراخ سوزن» رد نمي‌شه؟ براي اينكه ته دمش «گره» داره

 حیفه اگه ندونی ..که طولاني ترين دوران پادشاهي بر اساس مدارك تاريخي متعلق به پادشاه مصر ميباشد كه تقريبا" دو هزار و سيصد سال پيش از ميلاد در زماني كه نوزادي بيش نبود تاج گذاري كرد و سلطنت او نود و چهار سال بطول انجاميد.


- يک پارادوکس

حیفه اگه ندونی ..سقراط گفته يوناني ها دروغگو هستند ولي خود سقراط هم يونانيه پس دروغ ميگه که يوناني ها دروغ ميگن پس يونانيها راستگو هستند و سقراط هم که يک يونانيه پس راستگوست پس راست ميگه که يونانيها دروغگو هستند پس...........آخر يونانيها دروغگواند يا راستگو !؟


-حیفه اگه ندونی .. که در حال حاضر بيش از 6 ميليون اختراعات وجود دارد که توماس اديسون با 1093 اختراع رکورد را در دست دارد.

-حیفه اگه ندونی ..نور ميتواند دور کره ی زمين (خط استوا) را 7.5 بار در 1 ثانيه طی کند.

- حیفه اگه ندونی .. الكترون معناي يوناني كهربا است كهربا ماده اي است كه در مالش به پارچه پشمي باردار شده و خرده هاي كوچك كاه را جذب مي كنداين ربايش بعلت نيرويي مرموز اتفاق مي افتد كه يونانيان آن را الكتريسيته ناميده اند.

-حیفه اگه ندونی .. يکي از شديدترين نعره ها در بين حيوانات به شير آفريقايي تعلق دارد صدای نعره آنها تا سه کيلومتری شنيده ميشود اسب آبي هم جزء حيواناتي ست که داری نعره بلندی ميباشد ، تا آنجا که حيوانات آبي در زير آب نعره آنها رو ميشنوند ولي با همه اين اوصاف شديدترين نعره ها متعلق به والها مي باشد آنها ميتوانند نعره ای معادل دويست دیسيبل توليد کند برای مقايسه بايستي بگويم که اين نعره از صدای موتور يک جت بيشتر مي باشد.

-حیفه اگه ندونی .. آيا می دانید که شهر ممنوع واقع در پكن در كشور چين بزرگترين قصر پادشاهي جهان است اين قصر شامل هفده قصر و پنج تالار ميباشد.

حیفه اگه ندونی .. که هر سال از 600/557/31ثانيه تشكيل شده است

- حیفه اگه ندونی .. که بيشترين ضربان قلب راقناريها با1000بار در دقيقه وكمترين را فيل با27 بار در دقيقه دارد

حیفه اگه ندونی .. که سرعت صوت در فولاد 14 بار سريعتر از سرعت ان در هواست

حیفه اگه ندونی .. که وقتي مگس بر روي يك ميله فولادي مينشيند ميله فولادي به اندازه دو ميليونيم ميليمتر خم ميشود

حیفه اگه ندونی .. که عدد 2520 را ميتوان بر اعداد 1 تا10 تقسيم نود بدون انكه خارج قسمت كسري داشته باشد

حیفه اگه ندونی .. که شيشه در ظاهر جامد به نظر ميرسدولي در واقع مايعي است كه بسيار كند حركت ميكند

حیفه اگه ندونی .. يك ليتر سركه درزمستان سنگينتراز تابستان است

حیفه اگه ندونی .. 30 برابر مردمي كه امروزه بر سطح زمين زندگي ميكنند در زير خاك مدفون شده اند

حیفه اگه ندونی .. در هر ثانيه بيش از ۵۰۰۰ بيليون بيليون الکترون به صفحه تلويزيون بر خورد ميکند و تصويری را که شما تماشا ميکنيد بوجود می اورد

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:33 :: نويسنده : اشکان

ام ونام خانوادگی: مهدی مقدم

۳- سن: 30 سال

۴- محل تولد: تهران- شهرک یاس فرهنگیان

۵- محل سکونت: اقدسیه تهران

۶- رنگ چشم: قهوه ای

۷- رنگ مو: مشکی

۸- قد: ۱۸۰ سانتیمتر

۹- رنگ مورد علاقه: مشکی

۱۰- ماشین مورد علاقه: ماشین آمریکایی

۱۱- وضعیت تاهل: مجرد

۱۲- تحصیلات: دیپلم گرافیک

۱۳- فعالیت های هنری: آشنا با نقاشی و کارهای دستی

۱۴- فرزند چندم: آخرین فرزند خانواده

۱۵- نام البوم ها: خونسرد - تسونامی

مهدی عزیز در سومین روز از آبان ماه سال 1360 در بیمارستان اکبر آبادی در یکی از مناطق جنوبی پایتخت در یک خانواده هفت نفره به دنیا آمد.
فرزند آخر و دارای سه خواهر و یک برادر که ۴ سال از برادر بزرگترش مجید کوچیکتره !!!
اکنون در منطقه اقدسیه تهران سکونت داره و پدرش نقاش اتومبیله

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:31 :: نويسنده : اشکان

تولد: ششم مرداد هزار و سیصد و چهل و پنج

محل تولد: چهار محال و بختیاری“ بلداجی“ و بزرگ شده ی تهران


از ده سالگی در کنار هنرهایی مثل خطا طی و نقاشی احساس کرد که صدایی برای


خواندن نیز دارد. روزگار گذشت و امید در 18 سالگی در جبهه جنگ حضور یافت


سپس برای تحصیل در سالیان بعد به ترکیه مهاجرت کرد و در آنجا برای تامین نیاز


مالی برای تحصیل تصمیم به استفاده از استعدادش در زمینه خواندن کرد و در


کاباره ها به خواندن پرداخت

                                              بقیه ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:29 :: نويسنده : اشکان

بیوگرافی استاد معین ، جاودانه صدای ایران نصرالله معین نجف آبادی(متولد ۱۳۳۰ در نجف آباد اصفهان) خواننده سرشناس موسیقی پاپ ایرانی است. او بیشتر با نام معین شناخته می‌شود. وی هم‌اکنون مقیم آمریکا است و در شهر سانتا روزا، کالیفرنیا زندگی می‌کند. معین در خانواده‌ای ۱۳ نفره همراه با ۳ برادر و ۷ خواهر بزرگ شد. وی از دوران کودکی علاقه خود را به آواز نشان داد. معین در سن ۱۸ سالگی نزد اساتید آواز آن زمان همچون تاج اصفهانی و حسن کسایی به یادگیری گوشه‌ها و دستگاه‌های آواز ایرانی پرداخت.

                                  بقیه ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:28 :: نويسنده : اشکان

معصومه دده بالا با نام هنری هایده، (۲۱ فروردین ۱۳۲۱ - ۳۰ دی ۱۳۶۸) خواننده ایرانی با صدای کنترآلتو است که بیست و یک سال در زمینه موسیقی دستگاهی و موسیقی پاپ ایرانی فعالیت داشت. 

فعالیت حرفه‌ای

هایده در تهران متولد شد. نام اصلی او معصومه دده بالا بود.[۱]

خواهر کوچک‌تر او، مهستی نیز از خوانندگان معروف ایرانی است که حدود سه سال پیش از هایده خوانندگی را آغاز کرد.

هایده در ۱۳۴۷، فعالیت حرفه‌ای خود را با خواندن ترانه «آزاده» اثر استادش علی تجویدی که بر روی آخرین سروده رهی معیری ساخته شده بود آغاز کرد[۲]. اجرای ترانه «آزاده» با ارکستر بزرگ گلها در رادیو تهران آغاز کار هایده بود. وی پس از اجرای چندین اثر دیگر از تجویدی و دیگر آهنگسازان در برنامه گلها، از نخستین سال‌های دهه ۱۳۵۰ به خواندن ترانه‌های پاپ علاقه‌مند شد که بیشتر از ساخته‌های فریدون خشنود، جهانبخش پازوکی، محمد حیدری و انوشیروان روحانی بودند.

هایده در شهریور ۱۳۵۷ چندین ماه پیش از پیروزی انقلاب ایران را به مقصد بریتانیا ترک کرد. او تا پایان عمر از این رویداد به عنوان تلخ‌ترین خاطره زندگی خود یاد می‌کرد.

هایده از ۱۳۶۱ در لس آنجلس به فعالیت ادامه

                                 بقیه ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:26 :: نويسنده : اشکان

نام : حسین
ملقب : تهی
متولد :1365
زادگاه : تهران
محل اقامت :تهران
همکاری :: تتلو " پیشرو "ابلیس " افشین یار 2 "ارمین 2@fm
رضا اتم " بابک تیغه " اشکان داگی "اشکان " شروین" امیر رضایا
غیره : جدیدا مدل شرکت گوچی شده
کلیپ : برو از پیش من " من و اون "راست میگن " غیر مستقیم

تهی از گذشته تا کنون
حسین تهی رپ رو از 7 سال پیش شروع کرد

او در ابتدا فقط اهنگهای کل کل می خوند مانند اهنگهای بگو سلام "رپ خوندن

                              بقیه ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:25 :: نويسنده : اشکان

اس :نام : یاسر نام خانوادگی : بختیاری لقب : یاسسبک : رپ - اجتماعی- اعتراضی تاریخ تولد : 30/3/1361 یاسر بختیاری در 30 خرداد 1361 در تهران متولد شد او در سن 16 سالگی ابتدا با گوش دادن به موسیقی رپ کار خود را آغاز کرد و این زمانی بود که پدرش از سفرهای تجاری اش از آلمان برگشت و برای او آخرین سی دی توپاک و سایر موسیقی های هیپ هاپ را آورد . پس از مرگ ناگهانی پدرش ، یاس با پذیرش مسئولیت خانواده و مراقبت از آنها مواجه شد . با بدهی هایی که پدرش برجا گذاشته بود به سختی قادر بود که از عهده خانواده و مخارج زندگی بر آید . یاس در سن 18 سالگی مجبور شد تمام آرزو های دانشگاه خود را کنار بگذارد و دانشگاه را ترک کند و شروع به کار نمود تا از کل خانواده حمایت نماید . این مقارن با زمانی بود که او شروع به نوشتن شعر نمود و سپس شعرها رابه موسیقی تبدیل کرد . این اولین راهی بود که او را با ذهن و فکر پدرش نزدیک میکرد . پس از زلزله بم در ایران ، یاس از جان باختن بسیاری از مردم ایران ( تقریباً 50 هزار نفر ) در این حادثه ، به شدت ناراحت شد و او آهنگ " بم " را برای اولین بار نوشت و این آغاز حرفه خوانندگی او بود .

                                    بقیه ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:23 :: نويسنده : اشکان

سروش لشکری (زاده ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۴) با نام هنری هیچکس از اولین خوانندگان موسیقی رپ فارسی و از پیشگامان «رپ خیابانی» در ایران است. پدر سروش اصالتی همدانی دارد . او 021 را برای معرفی رپ کن های تهرانی در 5 سال پیش درست کرد. او از سه رقم کد تلفن شهر تهران برای اسم آن استفاده کرد و آن را تبدیل به یک سمبل برای شهر تهران در رپ کرد. آهنگهای اول هیچ کس به زبان انگلیسی و درباره مشکلات اجتماعی در ایران بود.

 بعد از آن تصمیم گرفت به زبان فارسی رپ کند زیرا بهتر می توانست احساسات خود را بیان کند، بعد از خواندن چند آهنگ هیچ کس شروع به تجربه کردن سبک های مختلف در رپ کرد. همانطور که می بینید او هم اکنون در هر آهنگ خود یک نوآوری دارد. هیچ کس همیشه سعی کرده کاری نو برای شنوندگان و طرفداران خود ارائه دهد. در حالی که هیچ وقت پشتوانه مالی نداشته است

 

              بقیه ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:21 :: نويسنده : اشکان

فائقهٔ آتشین معروف به گوگوش (زاده ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۹ در تهران) خواننده و هنرپیشهٔ مشهور ایرانی است. او از محبوب‌ترین خوانندگان تاریخ موسیقی ایران به شمار رفته و در سایر کشورهای آسیای میانه و خاورمیانه نیز هواخواهان بسیاری دارد.

در سالهای دههٔ هفتاد میلادی و پیش از انقلاب ایران وی را «شاه‌ماهی موسیقی ایران» می‌نامیدند. این لقب بعد از بازگشت وی به آمریکا دوباره بر سر زبان‌ها افتاد و در تبلیغات رادیو تلویزیونی تور بازگشت از این نام بسیار استفاده شد.

فائقه آتشین در سال ۱۳۲۹ در تهران[۳] زاده شد. پدر و مادر او از ایرانیانی بودند که تبارشان به قفقاز می‌رسید. او هنگامی که ۲ سال داشت، پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند.

گوگوش نامی ارمنی برای پسران است، در کودکی دایه ارمنی‌اش او را با این نام صدا می‌کرد و بعدها این نام را به عنوان نام هنری‌اش برگزید.[۴][۵]

                                                                                  بقیه ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:18 :: نويسنده : اشکان

زنده یاد ویگن-ویگن در سال 1308 در شهرهمدان بدنیاامدنام کامل وی ویگن دردریان هست .اودارای مدرک تحصیلی دیپلم می باشد واز سال 1330باخواندن آواز فعالیت هنری خودرااغازکرد.شروع فعالیت او درسال 1332باخواندن آواز بر فیلم چهره آشنا ساخته حسن خردمند بود. از عمده آوازهای شادروان می توان به قناری-مراببوس-گلی از بهشت-دختردریا-زن ایرونی-همیشه یاد توام-شادوماد-هفت هشت-مرابه یاد بیاور-دوکبوتر ودهها ترانه خاطره انگیز دیگر اشاره کرد   اولین گیتارش رو در کودکی از یک سرباز روس خرید. ویگن با صدائی غیر از صداهای دیگر و ترانه هائی متفاوت از ترانه های سنتی، آغازگر موسقی پاپ ایران شد و در این راه تا کسب عنوان سلطان جاز ایران پیش رفت. او که شغل نقشه‌برداری داشت در ابتدا با خواندن در کافه‌ها محبوب دوستداران موسیقی مردم‌پسند شد. اجرای آهنگ در رادیو تهران او را به شهرت رساند. صدای گرم او که با نواختن گیتارش همراه می‌شد، با شعرهایی با مضمون‌های تازه و ملودی‌های نو چهره تازه‌ای در صحنه موسیقی ایران عرضه کرد.[۲] 

                    بقیه ادمه مطلب



ادامه مطلب ...
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:15 :: نويسنده : اشکان

ابراهیم حامدی ( ابی آقای صدا) صدایی بی همتا و یکی از ماندگار ترین خوانندگان  در تاریخ موسیقی ایران ... ابراهیم حامدی متخلص به "ابی" در ۲۹ خرداد سال ۱۳۲۸ در میدان فوزیه تهران دیده به جهان گشود. او دردوران نوجوانی به استعدادهای خویش در خواندن پی برد و شروع به خواندن در یک گروه دوستانه به نام sun boys کرد و خواندن در باشگاهها و کاخ های جوانان را آغاز کرد و پس از چند سال ، در آغاز جوانی اولین ترانه ی مستقل خود را اجرا کرد . این اثر ترانه ای بود با نام "عطش"در سال 1351 از ساخته های " استاد حسین واثقی "برای فیلمی با همین عنوان. "ابی" این ترانه را با چنان قدرت و زیبایی اجرا کرد که توجه بسیاری را به خود جلب کرد. ابی به این ترتیب پا به عرصه ی ترانه گذاشت و آغازگر سبکی تازه در ترانه نوین ایران شد. او با اتکا بر صدای توانمند و بی نظیرش پا به عرصه پر فراز و نشیب ترانه گذاشت. او از همان روزهای اول و آثار نخستینش نشان داد که حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و می تواند تأثیر به سزایی در شکلگیری ترانه نوین ایران که آن روزها چند سالی بیشتر از عمرش نمی گذشت داشته باشد.      

                                         بقیه ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:14 :: نويسنده : اشکان

سپیده خواننده ایرانی‌تبار آمریکایی موسیقی پاپ و راک است. وی در تاریخ 1342/02/16 متولد شد و از پدری کرد کرمانشاهی و مادری گرجی تبار بدنیا آمده و هم اکنون ساکن شهر لس‌آنجلس در ایالت کالیفرنیا، آمریکا است. متولد 1351 در شهر اصفهان میباشد. سپیده قبل از این که انفرادی کار کند با گروه سیلوئت کار میکرد که به دلایل نامعلومی منحل شد. سپیده در مصاحبه‌های با بهزاد بلور از بی‌بی‌سی فارسی، گفت که به ورزش بوکس تایلندی می‌پردازد، به موسیقی راک و هارد راک علاقه دارد و از علاقه‌مندان به کارهای لینکین پارک، اوانسنس، آزی آزبورن، متالیکا و رامشتاین است. در عکسهای قدیمی سپیده همیشه صلیب بر گردن او دیده میشد اما در عکسهای اخیری که از سپیده منتشر شده نماد شطان پرستی در دستان او دیده میشود. آلبوم‌ها: دختری توی آینه (۱۳۸۳) بی‌پروا (

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:13 :: نويسنده : اشکان

نام: علی

نام خانوادگی: لهراسِبی 

(لهراسِب ، یک اسم شاهنامه ای بوده و معنای آن هم (اسب سفید) است.)

اولین فرزند یک خانواده 6 نفره.

محل تولد: تهران

تاریخ تولد: 20 فروردین

تحصیلات: کارشناسی الکترونیک از دانشگاه آزاد کرج

از سال 1374موسیقی را با نوازندگی پیانو نزد مهرداد تاج کریمی آغاز نمود سپس به

فراگیری تئوری موسیقی پرداخت و در بخش موسیقی کودکان و نوجوانان شروع به

فعالیت نمود ، در سال 79 با خوانندگی تیتراژ سریال کلبه سفید بطور جدی وارد عرصه

خوانندگی گردید و پس از آن حدود یکسال و نیم به فراگیری آواز کلاسیک نزد محمدرضا

صادقی مشغول بود ، در سال 81 دومین تیتراژ را برای سریال دریاییها به کارگردانی

مسعود رسام خواند و آلبومی به همین نام نیز منتشر کرد ، در سال 83 تیتراژ برنامه

روزانه صبح بخیر ایران و در سال 84 تیتراژ سریال پیله های پرواز(اونی که مدعی بود عاشقته...)

به آهنگسازی بهروزصفاریان را اجرا نمود و با این تیتراژ و ترانه آشنای حس غریب

به شهرت رسید در سال 85 آلبوم مثلث که آلبومی متفاوت و بهتر از دریاییها بود را روانه بازار کرد ،

سپس تیتراژ برنامه جنجالی عبور شیشه ای را با صدای او شنیدیم

که مورد توجه بسیاری قرار گرفت همچنین 

 تیتراژ برنامه بوی عیدی ویژه برنامه نوروز 86 می باشد که

آهنگسازی و تنظیم آن همانند پیله های پرواز و عبور شیشه ای هرسه به عهده

بهروزصفاریان و ترانه های آنها متعلق به روزبه بمانی می باشد.

پيوندها


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 198
بازدید هفته : 290
بازدید ماه : 412
بازدید کل : 317993
تعداد مطالب : 68
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


ابزار وبلاگنویسی